شب...
شب های شهرِ من از آن من نیست...شب های شهر من، قلمروی غرایز مردانه است...بارها از این که اشتباها در قلمروی آن ها شریک شده ام تعجب کرده اند...گاهی هم خشمگین! گاهی هم تصور کردند که احتمالا با سهیم شدن در شب هایی که به آن ها تعلق دارد، در قلمروهای دیگرشان نیز شریکشان می شوم! و من به اجبار یاد گرفتم که وارد حریم آن ها نشوم ...و از اتاق و پنجره خویش، با حفظ فاصله، به شب های شهر بنگرم.
پ.ن: با همه استدلال هایی که از هر طرف شنیده می شود، هیچ وقت توجیه نشدم که چرا غرایز یک زن به مادری اش تقلیل پیدا کرده در حالی که گستردگی غرایز مردانه تمام زمان ها ، مکان ها و شرایط را در بر می گیرد!
+ نوشته شده در دوشنبه یکم مهر ۱۳۸۷ ساعت 12:48 توسط پریسا
|