تراژدی ...
کمدی...
انتخاب هر کدام این دو زاویه دید، می تواند احساس و ادراک متفاوت و حتی متنقاضی برایمان به وجود آورد .
دیدن فیلم بی پولی حمید نعمت الله و مقایسه ناخودآگاه آن، با بوتیک( فیلم قبیلی نعمت الله) بیش از هر چیز برایم یادآور تفاوت بین نگاه تراژیک و کمیک بود... تم اصلی هر دو اثر همان پول است ولی تفاوت نوع نگاه به این مسئله از آنها دو فیلم متفاوت ساخته... بوتیک هم از بی پولی می گوید ولی تلخ و سنگین ماجرا را برایت شرح می دهد. با پایانی تلخ تر از تمام لحظات فیلم.
بی پولی هم تلخ است! اصلا مگر می تواند شیرین هم باشد؟! ولی بی پولی سبک سرانه جلو می رود... همراهی اش می کنی و از حجم عظیم دیوانگی های شخصیت ها تعجب می کنی . به اوضاع درهم و برهمشان می خندی و...فیلم با پایان بندی ساده و قابل پیش بینی تمام می شود و... تو می توانی با خیالی کم و بیش آسوده آن را ترک کنی، در حالی که شاید دلت نخواهد هیچ گاه تجربه بی پولی را از سر بگذرانی! .هم بوتیک و هم بی پولی تلخند! ولی...ولی دیگر به من و شما ربط دارد که...
پ.ن :وودی آلن در فیلم ملیندا و ملیندا روایتی بسیار جذابی از تقابل این دو زاویه دید، بر ساخته... آلن در این فیلم بخشی از زندگی یک زن را ، یک بار تراژیک و بار دیگر با روایتی کمیک به تصویر می کشد. البته نکته جالب فیلم این است که این دو روایت هم زمان با هم جلو می روند!
پ.ن: افسون زدایی از مسائل مختلف یکی ویژگی های بی پولی بود ولی در برخی از جنبه ها مثل شخصیت زن فیلم ، کلیشه ها با تمام قدرت خود دیده می شدند...