سالهاست که به خاطر ترس از وجودت در پشت یکی از آن درهای بسته، دستگیره ای را در دست نگرفته ام... ولی دیگر اتاقی با دری باز باقی نمانده...
گویا هنگامی که از تو فرار می کردم همه را پشت سر خود بسته بودم...
+ نوشته شده در شنبه سوم اسفند ۱۳۸۷ ساعت 22:44 توسط پریسا
|